قد ذُبح بغیر سکین...!!!

قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم: من جعل في الناس قاضيا فقد ذبح بغير سكين.

یعني هر كه را گردانيدند قاضي در ميان مردمان پس به درستي كه ذبح كردند او را به غير كارد ، و اين غايت تهديدست ؛ چه ذبح بسكين موجب خلاصي مذبوح است به سهولت از طول اَلمِ مفارقت روح از بدن ، و چون ذبح به غير سكين باشد مانند خنق مثلا تعذيبي تمام و شدتي مالا كلام باشد مذبوح را ، و اين ضرب المثل است در غايت محنت و كثرت عذاب. و بعضي گفته اند كه: در ظاهر عرف و غالب عادت ذبح بسكين است اينجا عدول كرد از ظاهر عادت تا معلوم گردد كه مراد از اين ذبح هلاك دين اوست نه هلاك بدن او ، و حاصل اين سخن آن است كه هر كه متصدي امر قضا باشد گوييا تهيه ي اسباب استعداد ذبح نمود پس او را حذر اولي باشد.

منبع:http://www.bibaknews.com/lib.php?code=140000013648&radif=183

پی نوشت:با این مطلب ، سه تا مطلب را پشت سر هم این جا گذاشتم هم برای خودمان هم برای کسانی که می خواهند الان تصمیم بگیرند که آری یا خیر.سعی کرم هر دو طرف را رعایت کنم هم انذار هم تبشیر.نمی خواهم کسی را بترسانم هر چند که اگر مخیر شوم بین ترساندن یا تشویق ، خواهم ترساند.خواستم اهمیت موضوع را برسانم وگرنه پیامبر ص هم می دانست جامعه بی قاضی نمی شود.معدود بدبخت های در غرور و تزویر غرق شده ی علوم قضایی مثل من این گونه مطالب را باید اینجا برای خودمان هم که شده بگذاریم تا یادمان نرود در لبه ی پرتگاهیم.

مثلث خدا ، قانون و مردم

پاهای به زنجیر کشیده شده ...

شیون مردان و زنان زندگی از دست داده....

و فاجعه فزونی پرونده ها و کثرت رسیدگی ها ، آرامش و آسایش قضایی بسیاری از قضات را سلب کرده است...

گرفتاری های قضایی مردم فاجعه آمیز تر از آن شده که بتوان با تشکیل پرونده و جلسات دادرسی و صدور حکم و اجرائیه آن را حل کرد....

بی راه نیست که گفته اند "القاضی ذبیح بغیر سکین" به واقع که قاضی با غیر سلاح و چاقو کشته می شود....

ولی همه این ها با تغییر نگاه به قضاوت این سختی ها را در کام قاضی شیرین می کند....باید متوجه بود که قضاوت شغل نبوده بلکه منصب و وظیفه ای الهی است....اولین قدم اشتباه در این وادی آن است که با دیده یک شغل وارد ان شوی که یقینا مشکلات طاقت فرسای آن کمر هر مدیر کلی را در همان ماه اول خم می کند..."ان للــه عبادا اختصهم بقضاء حوائــج الناس . حببهم الى الخير وحبب الخير اليهـم اولئــك الامنون من عذاب اللـه يــوم القيامــــــــــــــــــــــــــــه."

مانیفست فکری قاضی باید  مثلث خدا و قانون و مردم باشد...و تمام قلم زنی قاضی باید بر این سه امر متمرکز گردد.

قضاوت رحمتی است که خدا تنها برای برخی بندگان خاص خود فراهم می آورد ولی این بدان معنا نیست که عاقبت به خیری آن را هم برایش تضمین کند..."إنَّ اللّه‏َ تعالى مَع القاضي ما لَم يَحِفْ عَمدا"

فرض است بر قاضی تا از حواشی منفی و مثبت این منصب و سایر امور نامربوط که ممکن است او را به سمت سوی غیر این سه امر بکشاند رها شود تا بتواند با این منصب دست خدا در بین مردم شده و ممر اجرای عدالت خدا قرار گیرد که همانا "أفضل المعروف إغاثة الملهوف"....

 به راستی که منصب قضاوت بهترین طرایق برای رسیدن به درجه محبوب خدا شدن است که بندگان صالح او نیز به آن غبطه می خورند کما این که می تواند جدایی از خدا و قانون و مردم نیز قاضی را به چاه عمیق ضلالت بکشاند.

منبع:http://p-tafakkor.blogfa.com/post-123.aspx

برشی از کتاب تذکره الاولیاء عطار نیشابوری از قسمت مربوط به ابوحنیفه نعمان بن ثابت

...پس بعد از آن منصور که خليفه بود انديشه کرد تا قضا به يکی دهد و مشاورت کرد بر يکی از چهار کس که فحول علما بودند و اتفاق کردند. يکی ابوحنيفه ، دوم سفيان ، سوم شريک ، و چهارم مسعر بن کدام .

هرچهار را طلب کردن در راه که می آمدند ابوحنيفه گفت : من در هريکی از شما فراستی گويم .

گفتند : صواب آيد . گفت : من به حيلتی از خود دفع کنم و سفيان بگريزد ، و مسعر خود را ديوانه سازد ؛ و شريک قاضی شود .

پس سفيان در راه بگريخت و در کشتی پنهان شد . گفت : مرا پنهان داريد که سرم بخواهند بريد . به تاويل آن خبر که رسول عليه السلام فرموده است "من جعل قضيا فقد ذبح بغير سکين" . هرکه را قاضی گردانيدند بی کاردش بکشتند.

پس ملاح او را پنهان کرد و اين هرسه پيش منصور شدند . اول ابوحنيفه را گفت : تو را قضا می بايد کرد .

گفت : ايهاالامير ! من مردی ام نه از عرب و سادات عرب به حکم من راضی نباشد .

جعفر گفت : اين کار به نسبت تعلق ندارد . اين را علم بايد .

ابوحنيفه گفت : من اين کار را نشايم و دراين قول که گفتم نشايم ، اگر راست می گويم نشايم و اگر دروغ می گويم ، نشايم واگر دروغ می گويم دروغ زن قضای مسلمانان را نشايد و تو خليفه ی خدايی . روا مدار که دروغ گويی را خليفه ی خود کنی و اعتماد خون و مال مسلمانان بر وی کنی .

اين بگفت و نجات يافت . پس مسعر پيش خليفه رفت و دست خليفه بگرفت و گفت : چگونه ای ومستورات چگونه و فرزندانت چگونه اند ؟

منصور گفت : او را بيرون کنيد که ديوانه است .

پس شريک را گفتند: تو را قضا بايد کرد .

گفت :من سودايی ام دماغم ضعيف است .

منصور گفت : معالجت کن تا عقل کامل شود .

پس قضا به شريک دادند و ابوحنيفه او را مهجور کرد و هرگز با وی سخن نگفت.

منبع:http://pandmandi.blogfa.com/post/104/

 

مصاحبه ی دانشگاه علوم قضایی و چندتا چیز دیگه

سلام علیکم مجددا

برادرای عزیز کنکوری من!

امیدوارم با خوندن دو مطلب قبلی یه اطلاعاتی به دست آورده باشید که براتون مفید باشه و این مطلب رو هم می نویسم به امید این که تو روزهای آتی در تصمیم گیریتون مجموع این سه مطلب اثر مثبتی بذاره و تصمیم درستی بگیرید.اگه دوست دارید این مطلب رو هم مثل دو تا مطلب قبلی بخونید به ادامه ی مطلب رجوع کنید.اگه من جای شما بودم قبل از هر اقدام و انتخابی در مورد انتخاب رشته-محل بیش ترین مشورت و تحقیق ممکن رو می کردم چون این انتخاب واقعا یک انتخاب سرنوشت سازه.

می گن:
"تصحیح یک تصمیم غلط بیش تر از گرفتن یک تصمیم صحیح زمان می بره."

خواهش خود بنده اینه که اقا مصطفی عزیز و بقیه ی دوستان بیان و یه کم هم از فضای کارآموزی و قضاوت و کار بگن چون به هر حال اونم خیلی مهمه دیگه.


ادامه نوشته

کارشناسی ارشد پیوسته ی علوم قضایی

توضيحات ضروري در مورد رشته کارشناسي ارشد پيوسته علوم قضايي:

1- دوره کارشناسي ارشد پيوسته علوم قضايي ويژه برادران بوده و تنها براي اجرا در دانشگاه علوم قضايي به تصويب وزارت علوم، تحقيقات و فناوري رسيده است.

2- دانشجويان اين رشته پس از طي يک دوره مشترک (در حد کارشناسي) ، در صورت احراز شرايط مقرر و به تشخيص دانشگاه در يکي از گرايش هاي شش گانه کارشناسي ارشد (حقوق خصوصي، حقوق عمومي، حقوق جزا و جرم شناسي، حقوق تجارت، حقوق ثبت و حقوق خانواده) ادامه تحصيل خواهند داد.

3- كليه داوطلبان گروه هاي آزمايشي علوم رياضي و فني، علوم تجربي و علوم انساني مي توانند اين رشته را انتخاب نمايند مشروط به آنکه قبلا با مراجعه به پايگاه دانشگاه فرم درخواست پذيرش و شرکت در فرآيند گزينش دانشگاه را تکميل نموده باشند.

4- صرفا دانشجوياني مي توانند پس از طي دوره مشترک، در يکي از گرايش هاي شش گانه ادامه تحصيل دهند که علاوه بر کسب معدل 17 از واحدهاي درسي دوره مشترک ، مراتب تعهد و صلاحيت عمومي آنان براي ورود به خدمت قضايي محرز باشد، در غير اينصورت امکان ادامه تحصيل نداشته و تنها مدرک کارشناسي علوم قضايي براي آنان صادر خواهد شد.

5- در صورت انصراف، اخراج، انتقال، عدم کسب معدل 17 از واحدهاي درسي دوره مشترک و نيز در صورت عدم احراز صلاحيت عمومي دانشجو قبل از ورود به يکي از گرايش هاي شش گانه، دانشجو موظف است هزينه هاي تحصيل و مقرري دريافتي ماهيانه را بازپرداخت نمايد.

شرط معدل:

5- داشتن حداقل معدل کتبي ديپلم 17 و معدل کل پيش دانشگاهي 17 براي مقطع کارشناسي ارشد پيوسته علوم قضائي و داشتن حداقل معدل کتبي ديپلم 14 و معدل کل پيش دانشگاهي 14براي مقطع کارشناسي علوم قضائي

منبع:http://92.242.195.30/sar92h2/Appendix4_1.aspx

سخنی چند با دانشجویان آینده و علاقه مندان به تحصیل در دانشگاه علوم قضایی و خدمات اداری تهران

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

بعد از یه سکوت طولانی ، اتفاقِ بزرگِ امروز یعنی اعلام نتایج کنکور سراسری دوباره انگشتان منو سمت کیبورد کشوند تا برای این دوستان عزیزم که امسال کنکور دادن و شاخ این غول وحشناکو شکوندن ، دو سه کلمه بنویسم و حقیر اینو برای خودم یک وظیفه و رسالت می دونم.سعی می کنم مفصل و دقیق در حد توانم و به اندازه ای که این محیط مجازی ظرفیتشو داره ، درباره ی اکثر چیزایی که فکر می کنم براتون مفیده و می تونه کمکی بکنه ، بنویسم و امیدوارم که به دردتون بخوره. شما هم در عوض برای عاقبت به خیری حقیر دعا کنید.اگه دوست داشتید این مطلبو بخونید به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.

ادامه نوشته