چه خبر از دوره؟؟؟

چه خبر از دوره؟؟؟؟؟؟

این مطلب اصلا طنز نیست!! هیحانی هم نیست!! جنایی هم نیست!! فقط بهانه ایست برای آشنایی بیشتر دوستان با دوره و احیانا پاسخ برخی از سوالات ایشان:

دانشجویان پس از 4 سال که در دانشگاه علوم قضایی واقع در خیابان خارک مقطع لیسانس را میگذرانند، باید وارد دوره یکساله ی کارآموزی قضاوت شوند.البته شرط ورود به دوره برای ورودی های سال 87 به پایین معدل 15 و برای ورودی های سال 88 به بالا 17 میباشد.(مثل اینکه قرار شده از 91 شرط معدل بشه 16).بعد از بدست آوردن شرط معدل و فارغ التحصیلی،اگر دختر باشند باید چند خطی صبر کنند تا اول پسران را توضیح بدهیم!!

پسران دو دسته اند.یا از خدمت سربازی معاف هستند یا باید زیر پرچم مقدس پا زمین بزنند(کنایه از سربازی رفتن).اگر قرار بر سربازی رفتن باشد،باز دو حالت دارد:یا دوستان دوره های تقریبا پنجاه روزه ی کارت سبز را گذرانده اند یا دیگه خیلی بیخیال بودند!!.(البته بعضی از این بیخیالا دوست داشتند که کارت سبز بگیرند،اما یا وقتشو نداشتن یا اصلا کارت بسیج فعال نداشتند یا کلا بهتره بگم پارتی نداشتند!!). در هر صورت باید پس از فارغ التحصیلی و تصفیه(تسویه) حساب به مراکز پلیس+10 مراجعه و درخواست اعزام به خدمت بکنند!!

بعد از اینکه تاریخ اعزام اعلام شد، هر دو دسته(کارت سبزیا و بیخیالا) به پادگان مربوطه(که معمولا پادگان نیروی هوایی شهید خضرایی میباشد)مراجعه میکنند.کارت سبزیا با ارائه کارت مذکور،دیگر پشت سرشان هم نگاه نمیکنند و میروند دنبال زندگیشان.بیخیال های بدبخت باید موی سر را تراشیده، پوتین های چند کیلویی را پا کرده ، لباسهای قشنگ آبی رنگ را پوشیده و نزدیک به دو ماه 9 شب بخوابند و 4 صبح بیدار شوند  و الخ... تا از این به بعد بفهمند که نباید فرصتهای زندگی را از دست داد و گاهی وقتها ! پارتی داشتن هم بد نیست.

بعد از دو ماه همه برابر میشوند(هرچند بعضی ها هنوز برابرترند!) و آماده ورود به دوره میباشند.هرچند با توجه به رویه فعلی، دختران و پسران معاف و کارت سبزیا هرچه سریعتر وارد دوره میشوند و اصلا قرار نیست حتی چند روزی هم استراحت نمایند.سربازها هم همگی پس از اتمام دوره ی آموزشی، با موهایی تازه روییده و یکدست دوره ای خاص را تشکیل میدهند که بیشتر رنگ و بوی سربازی را دارد تا کارآموزی!!البته دوستان خراسانی اگر دوست داشته باشند می توانند برای همیشه با دوستان چهارساله شان خداحافظی کرده و در دوره ی مشهد شرکت کنند.دوره ی قم هم که بعید است کسی از ما ها را راه بدهند!!.

پس دوباره همگی در ساختمان ملک و بغلی ملک!! گرد هم می آییم..همه آنهایی که در چهار سال میگفتند:{{بابا!! الآن که قرار نیست چیزی یاد بگیریم،بزار دوره شروع بشه......... معدل الآن که مهم نیست؛بزار دوره شروع بشه تا به همه نشون بدم کی چه کاره ست.........}} با کلی امید و آرزه وارد دوره میشوند.اولش که وارد دوره میشوند با دیدن خوابگاه کارآموزی که الحق و الانصاف کلی با خوابگاههای قبلی تفاوت داره، فکر میکنن دوره ی عزت و احترام قضاوت شروع شده،اما......ولش کنین،بیخیال حرفای گریه دار!!!!!!!!

وقتی وارد دوره میشین یه چند هفته ای طول میکشه تا بفهمین اینایی که دور و برتون هستن و شبیه آدم گنده ها هستن!!، قضات بازنشسته نیستن!!،استاداتونم نیستن!!،اینا دوره آزادی اند.(دوره آزادی به کسی میگن که از طریق آزمون قضاوت وارد دوره شده است.)تعدادشونم خیلی بیشتر از ماهاست.تند و تند وارد دوره میشن.مثلا بیست و ششی ها سه دوره شدند.129 همون معاف ها و کارت سبزیامون هستن که آذر ماه 90 وارد دوره شدند.133(شایدم 134!!) دخترای بیست و شش اند.135 هم  ما سربازا هستیم و تعدادی معاف از قافله عقب مونده که اسفند 90 وارد دوره شدیم.در حال حاضر هم دوره ها به 138 رسیده اند.پس میبینین که تو سه ماه آذر تا اسفند،7تا دوره آزاد تشکیل شده است(تقریبا هر دوره سی تا کارآموز داره.).

تا قبل از ورود کارآموزان عزیز دوره ی 135 به کارآموزان شام نمی دادند!!.حقوق ماهانه سربازها هم ماهی 57 هزار تومن بود!!، ولی به یمن ورود ما عزیزان و تلاشهای شبانه روزی اینجانبان،مسئولین قوه بر آن شدند که هم شام بدهند و کمی افزلیش حقوق برای سربازان غیور داشته باشند و حقوق آنها را به 425 هزار تومان افزایش بدهند!!!!!!!.

کلاسامونم که تو ساختمون بغلی !! تشکیل میشه....استادا هم که اکثرا قضات با تجربه و کار کشته اند.....ابتدای دوره فقط کلاس علمی داریم،یعنی مثل همون واحدهای دانشگاهی که البته خیلی فشرده و مبهم است.مثلا جالبه بدونین که کل تجارت را در چهار جلسه ی چهارساعته خوندیم!!. در عین حالیکه کلاسا را میگذرانیم با تمام شدن هر عنوان درسی،امتحان آن را هم میدهیم.یعنی چیزی به اسم فرجه نداریم و هفته ای یکی یا دو تا امتحان میدهیم!! کلاسای علمی که تموم بشه،کارگاه ها شروع میشه که بجز نحوه ی چیدمان صندلی های کلاس،تفاوت خاصی با کلاسای علمی نداره!!. بعد از گذشتن چندماه هم کارآموزی به معنای خاص شروع میشه......... .

خوب حالا اگه کسی سؤال یا نظری داره ما در خدمتیم..... .

فقط!!! خوش بحال اونایی که از نطر علمی بارشونو میبندن و میان دوره!!!!!!!!

برسد به دست امام رضا (ع)

محرمانه-فوری

برسد به دست امام رضا (ع)

آقا جان سلام! اوضاع ما خیلی بحرانی است. سنگر عدالت محاصره شده است. خط شکسته. شجاعت و جسارت از جبهه مقابله با ظلم فرار کرده اند. بیماری جهل و بی تدبیری، نیروهای خودی را از پا در آورده. نیروهای ظلم تا داخل سرزمین عدالت نفوذ کرده و برای غارت حق مردم موضع گرفته اند.

چشم امید مردم مظلوم به سربازان عدالت است که بسیاری از آنها آموزش دیده های علوم قضایی هستند. مردم، نگران و هراسان چشم به راهند تا سربازان عدالت با شمشیرهای تقوی و دانش از راه برسند و جبهه ی ظلم را عقب برانند. آقا جان! انتظار طولانی شده است...

مردم تصور می کنند که سربازان عدالت مشتاقانه در حال جمع آوری سلاح دانش، جسارت و شجاعت هستند تا با سپر تقوی پا به سنگر عدالت بگذارند و جنگ را مغلوبه کنند. اما چه تصوری...

خبر رسیده که دشمن ظالم فرصت طلب به سربازان عدالت هم رحم نکرده. ظاهرا جاسوسان ریا به منبع اخلاص نفوذ کرده اند و سلاح تقوی را از کار انداخته اند. ویروس ندانم کاری و بی سوادی به جان آنها افتاده و از داروی علم خبری نیست. کرم تنبلی ریشه تلاش و جهاد را خشکانده. حسادت "زیرآب" برادری و همدلی را زده. سربازان دروغ، پنهان در شکم مصلحت، از دروازه های شهر صداقت گذشته و آنرا اشغال کرده اند.

قاصدین وجدان حتی خبر آورده اند که تعدادی از این سربازان، نه برای جنگ با ظلم، که به نیت رسیدن به جیره ای اندک از مال دنیا پا به این معرکه نهاده اند. میگویند برخی از آنها جنگ ظلم وعدل را جنگ خودشان نمی دانند. دغدغه ای هم ندارند که جبهه ی عدل شکست بخورد و ناموس حق مردم به تاراج رود. بعضی هاشان آمده اند در سنگر عدل تا بیخیال از نبرد، استراحت کنند.

سنگر در حال سقوط عدالت، چشم به راه علوم قضایی هاست و علوم قضایی را دل در جایی دیگر...

دل مشغولی یکی وعده های غذایی اش است و دغدغه دیگری طول محاسنش. حسرت یکی از دست دادن جام بازی های مجازی است و نگرانی آن یکی دمپایی پوشیدن دیگری.

امام غریب ما!آهوی عدالت بیش از همیشه تنهاست و شکارچی ظلم مثل همیشه قهار. دست ما کوتاه است و چشممان نگران. ناراحتیم اما ناامید نیستیم. ما تلاشمان را کردیم و هشدارمان را دادیم. به طنز گفتیم، ریشخندمان کردند. به جد گفتیم، بازخواستمان کردند. ما را با نیروهای دشمن اشتباه گرفتند و به تیر تهمت راندند. ما اما از پای ننشستیم.  گو اینکه باتوم سانسور بر سر حرفهامان زدند و با تبر خشم، قدم قلم هایمان را شکستند. ما اما قهر نکردیم که قهر کردن و صحنه را ترک کردن همان است که دشمن فرصت طلب می خواهد.

اینک ای امام ما! دشمن قوی است و ما بی یاوریم. فرصت طلبان مدام تیر غارت و چپاول بر سر حق مردم می ریزند و دست ما خالی است. ذخیره تحملمان به آخر رسیده و جیره ی صبرمان روبه اتمام است. زخم تهمت ها جانمان را می فشارد و تنگ نظری ها امانمان را می برد.

آقای مظلوم ما! در سالروز عید ولایت پدرتان، نداریمان را به پیشگاهتان آورده ایم و دست نیاز به مخزن لطفتان دراز کرده ایم. برای مسوولانمان بصیرت بفرست  تا خیر خواهان را از فرصت طلبان دنیا دوست تشخیص دهند. مقداری علم برای استادانمان بفرست تا با آن بی سوادی مان را درمان کنند. به اسلحه شجاعت و جسارت و تقوی هم شدیدا نیازمندیم. داروی اخلاصی برای حسادت ها و تنگ نظری هامان می خواهیم و مرهمی برای دل شکسته مان. اما مهمتر از همه... مقدار زیادی دعا لازم داریم.امام غریب ما! تو را به عمه ی غریبت قسم دعایمان کن...

ایمان دمیری- دوره 26

(قابل توجه دوستان عزیز:

این مطلب توسط آقای ایمان دمیری نوشته شده ک قرار بود در ویژه نامه اردوی مشهد درج بشه ک بدلیل قابل توجه بودن و خالی از لطف نبودن پس از هماهنگی های لازم و کسب اجازه در وبلاگ هم قرار داده شد.)

از یک تا سی

                                                   ((هو الحبیب))
از یک تا سی...
تذکر:دانشجوی عزیز دوره 30!! دیگه از این به بعد قرار نیست هرکس خواسته باشه به تو چیزی بگه،صافL-) loser و پوست کنده بزاره کف دستت،لطفا یه ذره به خودت فشار بیار تا همه چیز دست گیرت بشه
اول از همه میرم سراغ بحث داغ این روزای دانشکده که اونم چیزی نیست جز اینکه؛ به تازه واردا چی باید بگیم؟!؟ آخه اصلا نمیشه اونا رو به سبک معمول و دوست داشتنی دانشکده صدا زد!مثلا راحت میشه گفت: بیست و ششی ها یا بیست و هشتی ها و ... اما واسه دوره 30 باید دهنتو هزار جور بالا و پایین کنی تا بگی ((سی ای ها!!))،که اگه تو خیابون و جلوی مردم خواسته باشی بگی ((سی ای ها)) فکر میکنن یا از هند اومدی یا از چین!! البته بعضیا هم که همیشه راحت طلبن،خیلی سریع میگن؛((دوره سیا))!! که از من سال بالایی به اونا نصیحت که لا اقل جلوی دو دسته از آدما اینجوری تلفظ نکنن : دسته اول؛جلوی خود بچه های دوره 30،چون قطعا فکر میکنن شما دارین بهشون می گین :((دوره سیاه ))!!، که زیاد صورت جالبی نداره و خوب نیست اینقدر زود از حقیقت باهاشون صحبت کنین!!!!. دسته دوم؛جلوی دوستان عزیز دوره بیست و هف... ولش کنین،بهتره بگم جلوی بر و بچه های عزیز اطلاعات دانشکده که بطور غیر رسمی و محض رضای خدا فعالترین بخش دانشکده هستن!! چون اینا امکان داره فکر کنن شما دارین از سازمان جاسوسی آمریکا حرف میزنین و از اونجایی که عادتشون یک کلاغ،چل کلاغه میگن شما زبونم لال حرفای سیاسی میزنین.
بگذریم...
ادامه نوشته